گروه دین مشرق- یکی از توصیههای اخلاقی رهبر انقلاب بهعموم مردم و مخصوصا جوانان، مؤانست با «صحیفهی سجادیه» و ادعیهی آن است. اما چند سال پیش، رهبر انقلاب در دیدار سفرا و رؤسای نمایندگیهای سیاسی ایران در خارج از کشور، به دعای پنجم صحیفه اشاره کرده و فرمودند: «من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفهی سجادیه انس بگیرید، دعای پنجم صحیفهی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفهی سجادیه مال ماست. همهی ادعیهی صحیفهی سجادیه همینطور است. آنجائی که ما را به یاد مرگ میاندازد، آنجائی که ما را از لغزشها برحذر میدارد، آنجائی که عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر و یاران و ملائکهی الهی را به رخ ما میکشد، اینها همهاش برای ما استحکامبخش است. در هر میدانی، استحکام درونی برای ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصىِ خود ما، درون روحی و فکری خود ما، چه درون کلیت جامعهی ما - ساخت مستحکمی بود، هیچ چیز نمیتواند در مقابلش بایستد.» درباره ویژگیهای این صحیفهی شریف و همچنین موضوعات دعای پنجم آن با حجتالاسلام احمد غلامعلی، عضو هیأت علمی دانشگاه قرآن و حدیث به گفتوگو نشستیم.
* وقتی واژهی صحیفهی سجادیه را در تعابیر رهبری رصد میکنیم، میبینیم که بسامد بالایی دارد و ایشان چند بار و چند جای مختلف برای مخاطبهای متفاوت، تأکید کردهاند که صحیفه را بخوانید و بهخصوص گفتهاند که با آن انس بگیرید. حضرتعالی چرایی این تأکید را چگونه میبینید؟
برای این موضوع میتوان نکات مختلفی را بیان کرد. اولین نکتهی آن، این است که بالأخره در دعاهای ما، عنصر جعل و ساختگی بودن کمتر خود را نشان داده است؛ یعنی ممکن است احادیثی جعل میشده است، هرچند تعداد آنها کم باشد، اما در دعاها، در جاهایی که آنها را به معصوم علیهالسلام نسبت میدهند، انگیزهای برای جعل نیست، چون برخی دعا میسازند، اما آن را به معصوم علیهالسلام نسبت نمیدهند. بنابراین تا حد زیادی چون انگیزه برای جعل در دعا کمتر بوده است، ادعیهی ما از این جهت قوت بیشتری دارد.
نکتهی دومی که در صحیفهی سجادیه وجود دارد، این است که انصافاً صحیفهی سجادیه صرفاً یک کتاب دعا نیست، بلکه موضوعاتی که مرحوم مظفر در «الدلیل علی موضوعات الصحیفه» آورده است و مسائل متعددی که در صحیفهی سجادیه وجود دارد، بیانگر این است که از جهت اعتقادی، رفتاری، سیاستهای اقتصادی و نظامی، برنامهریزی فرهنگی و مدیریتی و... این کتاب جای کار دارد.
نکتهی بعدی این است که گسترهی موضوعات صحیفهی سجادیه جای کار دارد. تعبیری شهید صدر دارد که خیلی جالب است. ایشان میخواهد بگوید این کتاب برای زمانها، مکانها و حالات مختلف، راهکار دارد. مثلاً برای عرفه در سرزمین عرفات، روز جمعه، هنگام رؤیت هلال، برای حالاتی که انسان پریشان یا بیمار میشود و برای همهی حالتها و زمانها، این کتاب راهکار و دعا دارد. این هم نکته مهمی است که اهمیت صحیفهی سجادیه را نشان میدهد.
صحیفهی سجادیه به زبانهای دیگر هم ترجمه شده است. برخی از عالمان انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و... که زبان عربی را میدانستند، بهمحض اینکه سر سفرهی صحیفهی سجادیه نشستهاند، نتوانستهاند بلند شوند. مانند ویلیام چیتیک که انگلیسیالاصل و مقیم آمریکا بود. او دربارهی صحیفهی سجادیه حرف دارد. همچنین خانم آنهماری شیمل آلمانی با صحیفهی سجادیه انس ویژهای داشته است.
نکتهی دیگر این است که اهتمام عالمان به صحیفهی سجادیه از زمانی که این کتاب منتشر شد و در قرنهای مختلف، بهطور عجیبی وجود داشته است. مثلا شهید اول و شهید ثانی به صحیفهی سجادیه اهتمام ویژهای داشتهاند تا برسد به مرحوم مجلسی. نکتهای که در اینجا وجود دارد، این است که ما کمتر کتابی را میبینیم که عالمان تراز اولی مانند شهید اول، پدر شیخ بهایی، خود شهید بهایی یا پدر مرحوم مجلسی از روی آن رونویسی کرده باشند، اما حداقل ده عالم در این تراز میبینیم که با دستخط خود، صحیفهی سجادیه را منالبدو الیالختم نوشتهاند.
نکتهی دیگری که وجود دارد این است که صحیفهی سجادیه به زبانهای دیگر هم ترجمه شده است. برخی از عالمان انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و... که زبان عربی را میدانستند، بهمحض اینکه سر سفرهی صحیفهی سجادیه نشستهاند، نتوانستهاند بلند شوند. مانند ویلیام چیتیک که انگلیسیالاصل و مقیم آمریکا بود. او دربارهی صحیفهی سجادیه حرف دارد. همچنین خانم آنهماری شیمل آلمانی با صحیفهی سجادیه انس ویژهای داشته است. همهی آنها وقتی صحیفهی سجادیه را مطالعه کردهاند، نتوانستهاند از آن جدا شوند. حتی برخی از افرادی که بهظاهر در طیف روشنفکران ما قرار میگیرند، بهمحض اینکه با این کتاب برخورد کردهاند، نتوانستهاند از آن دست بکشند. جالب است که دکتر شریعتی، در انتهای کتاب «نیایش»، فصل «زیباترین روح پرستنده، امام سجاد»، بسیار زیبا دربارهی صحیفهی سجادیه نوشته است. علت آن چیست؟ او میگوید من وقتی که کتاب نیایش الکسیس کارل را ترجمه کردم، در حین کار به این نتیجه رسیدم که در دعاهای خود ما هم چنین چیزهایی هست. سراغ صحیفهی سجادیه رفتم و دیدم در این کتاب علاوه بر آن عناصری که الکسیس کارل در آنجا میگوید، عنصر آگاهی، عشق و مبارزه نیز تبلور پیدا کرده است. شریعتی دعای اول را در آنجا شرح میدهد که خیلی زیباست. واقعاً «زیباترین روح پرستنده» خواندن دارد.
تحقیقات میدانی یا لااقل مشاهدات میدانی بنده هم چنین موضوعی را اثبات میکند. چه وقتی بنده صحیفهی سجادیه را در مراسم حج عمره با خودم بردم و چه پدرم که نجار بود و طبیعی است نمیتوانست ارتباط متقابل با صحیفه برقرار کند، هر وقت ما این کتاب را به مکه بردیم، عربهای مصری یا کسانی که کنار ما مینشستند، مجذوب آن میشدند. حتی خیلی اوقات ما این کتاب را به آنها اهدا کردهایم. یعنی صحیفهی سجادیه از آن کتابهایی است که فقط انتشار و معرفی آن، سبب جذب افراد میشود.
ما سال گذشته که بهمناسبت نیمهی شعبان و رونمایی کتاب «دانشنامهی امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف» محضر رهبر انقلاب در تهران رسیدیم، ایشان در بازدیدی که از نمایشگاه کتابهای دارالحدیث داشتند، وقتی به غرفهی دانشگاه رسیدند و پایاننامههای نهجالبلاغه را دیدند، سؤال کردند که چرا شما دربارهی صحیفهی سجادیه رشته ندارید؟ چرا دربارهی این کتاب کاری نمیکنید؟
میخواهم بگویم چرایی مطالعهی صحیفهی سجادیه همین است که حضرت آقا میخواهند بگویند. شما بنشینید و صحیفهی سجادیه را بخوانید، میبینید که نمیتوانید بلند شوید. بر همین اساس، روی این مطلب تأکید میکنند.
ما سال گذشته که بهمناسبت نیمهی شعبان و رونمایی کتاب «دانشنامهی امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف» محضر رهبر انقلاب در تهران رسیدیم، ایشان در بازدیدی که از نمایشگاه کتابهای دارالحدیث داشتند، وقتی به غرفهی دانشگاه رسیدند و پایاننامههای نهجالبلاغه را دیدند، سؤال کردند که چرا شما دربارهی صحیفهی سجادیه رشته ندارید؟ چرا دربارهی این کتاب کاری نمیکنید؟ خیلی جالب است که آنجا هم ایشان تأکید کردند که کارها را بهسمت صحیفهی سجادیه سوق بدهید. این پایاننامههای نهجالبلاغه را که دیدند، فرمودند چرا دربارهی صحیفه کار آنچنانی نشده است؟
* یکی از نکات جالب در توصیههای رهبری، این است که ایشان به جوانان چند جا تأکید دارند که با صحیفه انس بگیرند. ویژگیهای صحیفه برای جوانان چیست؟
در مورد سفارش به جوانان، از چند جهت این موضوع حائز اهمیت است. یکی اینکه ذهن جوان برای پذیرش راحتتر است. دوم اینکه جوان استدلالهای زیبایی میتواند از این کتاب داشته باشد. جوانی که میخواهد با استدلال مطالب به او تفهیم شود، این کتاب استدلالهای زیبایی در فقرات متعدد خود دارد. سوم لحن این کتاب است که اصلاً لحن تندی نیست. لحنی بسیار آرام و دلنشین است که واقعاً هر فردی بخواند، جذب آن میشود.
* چند سال پیش، رهبر انقلاب در دیدار سفرا و رؤسای نمایندگیهای سیاسی ایران در خارج از کشور، آنها را سفارش به خواندن دعای پنجم صحیفه کردند. چه مضامینی در این دعا نهفته است؟
این دعا، دعای بسیار زیبایی است، از این جهت که چند نکته دارد. یکی اینکه عنوان دعا «لنفسه و اهل ولایته» است؛ یعنی این دعا هم برای خودشان است و هم برای کسانی که سرپرستی امام را میپذیرند و به امام علاقه دارند. این دعا برای همهی افرادی است که عاشق امام سجاد علیهالسلام هستند و عشق امام حسین علیهالسلام و اباالفضلالعباس علیهالسلام را در دل دارند. بنابراین خود دعا، دعای عاشقانهای است.
نکتهی دوم خیلی زیباست و آن این است که انسانی که به کربلا مشرف میشود، بداند امام حسین علیهالسلام برای خودش چه میخواسته است و آنجا بگوید خدایا هرچه سیدالشهدا علیهالسلام برای خودش میخواست، همهی آنها را به من هم بده. چقدر همت انسان بالا میرود و چقدر ما را در ردیف خود نشاندهاند. در اینجا امام میگوید اینها را هم برای خودم و هم هرکسی که عشق من را دارد و ولایت من را قبول میکند، میخواهم. پس یکی از لطافتهای دعای پنجم، این است که استحکام درونی انسانها را که آقا هم بر آن تأکید داشتند به وجود میآورد. یعنی افرادی که در سال ۱۴۳۶ قمری زندگی میکنند، طوری میشوند که گویا خواستههایشان همتراز خواستههای امام سجاد علیهالسلام قرار میگیرد و این موضوع خیلی عجیب است؛ یعنی یکدفعه آنقدر ما را بالا میبرد که میگوید اینقدر پست نباشید و من هرچه از خدا برای خودم گرفتم، برای تکتک شما میخواهم از خدا بگیرم. به همین دلیل، این حالت آنچنان انسان را قوی میکند که حاضر نیست خیلی چیزهای دیگر را بخواهد و میخواهد همهی چیزهای خود را از دست بدهد تا به این نقطه برسد که خواستههای خودش همتراز خواستههای امام سجاد علیهالسلامباشد. این لطف ایشان است که ما را در دعاهای خود شریک کردهاند.
حال، یک سؤال جدی این است که منشأ نگرانی و اضطراب انسانها در دنیا چیست؟ به نظرم بخشی از نگرانیهای ما، متأثر از دشواریهای زمانه است. مثلاً بچه یا همسرم را چطور تربیت کنیم، چطور با خانوادهی خود بسازیم و... بخشی دیگر از نگرانیهای ما متأثر از فشارهای اقتصادی است، مثل کمبودها، ناراحتیها و ... منشأ دیگر نگرانیهای ما، احساس تنهایی است؛ یعنی اگر انسان به جایی برسد که هرکاری میکند، کسی قدرش را نداند یا با او دوست نشوند و ارتباط برقرار نکنند، فرومیریزد. منشأ دیگر نگرانیهای ما هم مکر و حیلهی دشمنان است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، آمریکا و رژیم صهیونیستی و حتی عربستان و کشورهای بهظاهر دوست، برای ما مکر و حیله میکنند. این دعای پنجم برای همهی این موارد، راهکار دارد.
تعبیری شهید صدر دارد که خیلی جالب است. ایشان میخواهد بگوید این کتاب برای زمانها، مکانها و حالات مختلف، راهکار دارد. مثلاً برای عرفه در سرزمین عرفات، روز جمعه، هنگام رؤیت هلال، برای حالاتی که انسان پریشان یا بیمار میشود و برای همهی حالتها و زمانها، این کتاب راهکار و دعا دارد. این هم نکته مهمی است که اهمیت صحیفهی سجادیه را نشان میدهد.
امام سجاد علیهالسلام برای تکتک این نگرانیها راهحل دارد. راهحل آنها چگونه است؟ راهحل اول و شاهکلید آن، همانی است که در خطبهی ۱۹۳ نهجالبلاغه هم آمده است. جملهای امیرالمؤمنین علیهالسلام جد امام سجاد علیهالسلام دارند که در وصف متقین است که چه کسانی هستند. میفرماید: «عظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْینِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فیها مُنَعَّمُونَ»، یعنی آفریننده در پیش آنان بزرگ است و از اینرو، جز او در نظرشان کوچک میشود و آنان نسبت به بهشت او، همانند کسانی هستند که بهشت را دیدهاند و در آن در نعمت هستند. امام سجاد علیهالسلام همین فرمول را در کل این دعا پیاده کرده است؛ یعنی بهزیبایی برای ما آفریننده و بزرگی او را معرفی میکند و از اینطرف با هرکدام از آن صفات خداوند که معرفی میکند، یکی از عیوب ما را پاک میکند. مثل این است که فردی یک تشت آب کثیف دارد و بهمحض اینکه آن را در آب دریا فرومیبرد، مثل دریا تمیز میشود. امام سجاد علیهالسلام همین کار را با ما میکند و ما را در کنار عظمت خداوند میبرد و با این راهحل، ما را پاکیزه میکند.
در شش فقرهی اول آن، شما میبینید که امام سجاد علیهالسلام مدام میخواهد ما را با صفات الهی زنده کند. در همین اول میگوید «یا مَنْ لاتَنْقَضى عَجآئِبُ عَظَمَتِهِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاحْجُبْنا عَنِ الْاِلْحادِ فى عَظَمَتِکَ»، که خیلی لطیف است؛ یعنی ای آنکه شگفتیهای سترگیات پایان نمیپذیرد، بر محمد و خاندان او درود فرست، ما را از کجفهمی دربارهی سترگیات بازدار. چقدر لطیف است؛ یعنی من شگفتیهای خدا را در کوه و دریا و عقل انسان میبینم و این سترگیها پایان نمیپذیرد و از آنطرف میفرماید: «وَاحْجُبْنا عَنِ الْاِلْحادِ فى عَظَمَتِکَ». الحاد، حالت تمایل و انحراف از عقل است. میفرماید من اگر بخواهم کجفهمی دربارهی تو نکنم، بایستی مدام عظمت و بزرگی تو را در ذهن خود بیاورم. بنابراین وقتی کسی این عظمت دائماً در ذهنش میآید، «عظم الخالق فی انفسهم»، خودبهخود انحراف پیدا نمیکند و بهطور طبیعی بهشت را میبیند و این خیلی لطیف است.
نکتهای که در فقرهی چهارم من خیلی دوست دارم این است که در ابتدا انگار انسان تناقضی میبیند. ای آنکه دیدگان از دیدنت فرومیمانند: «یا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْیَتِهِ الْاَبْصارُ» یعنی بلاتشبیه، ما نمیتوانیم به خورشید نگاه کنیم، پس چطور میشود؟ حضرت میفرماید: «وَاَدْنِنا اِلى قُرْبِکَ» یعنی دیدگان نمیتوانند تو را ببینند، خود را به من نزدیک کن. چقدر لطیف است. این استحکام درونی که حضرت آقا میفرمایند، یعنی هرچند شما اول به خورشید نمیتوانید نگاه کنید، اما به جایی میرسید که بهاندازهی خورشید، گرمابخش باشید: «ذرهای پست مشو، مهر بورز/ تا به سرچشمهی خورشید رسی چرخزنان»
* با توجه به این فرازهای پایانی دعا که فرمودید، این استحکام درونی بُعد اجتماعی هم پیدا میکند. درست است؟
دقیقاً. یعنی فردی میشوید که در اجتماع هستید، اما چشمداشتی به مال این و آن ندارید و خودتان میخواهید قدرت بخشش به دیگران داشته باشید و هیچ ترس و واهمهای هم از دیگران ندارید. این حالت به جایی میرسد که برای مثال، میشوید مثل حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه. این جملهی ایشان را من خیلی دوست دارم که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.» من در خاطرات ژنرال هایزر میخواندم که میگوید کارتر وارد شد و دستش میلرزید و کاغذی دست او بود و گفت که امام گفته است آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. پیرمردی که کل لباسهای او به هیچ نمیارزید، در خانهای در جماران نشسته بود و راحت حرف میزد و او در آن سر دنیا به خود میلرزید. چرا؟ چون امام واقعاً درک کرده بود که عالم محضر خداست و خود را به سرچشمهی قدرت و بخشش و رحمت خداوند گره زده بود. به همین خاطر از قدرت قدرتها واقعاً نمیترسید. صدام هم کاری میکند، میگوید دیوانهای سنگی انداخت و رفت. بچههای حزبالله لبنان هم همینطورند. حتی اگر تعداد و نیروهایشان اندک باشد، به دلیل پیوستگی به قدرت لایزال الهی، همهی دنیا هم بخواهند آنها را بترسانند، نمیتوانند.
* وقتی واژهی صحیفهی سجادیه را در تعابیر رهبری رصد میکنیم، میبینیم که بسامد بالایی دارد و ایشان چند بار و چند جای مختلف برای مخاطبهای متفاوت، تأکید کردهاند که صحیفه را بخوانید و بهخصوص گفتهاند که با آن انس بگیرید. حضرتعالی چرایی این تأکید را چگونه میبینید؟
برای این موضوع میتوان نکات مختلفی را بیان کرد. اولین نکتهی آن، این است که بالأخره در دعاهای ما، عنصر جعل و ساختگی بودن کمتر خود را نشان داده است؛ یعنی ممکن است احادیثی جعل میشده است، هرچند تعداد آنها کم باشد، اما در دعاها، در جاهایی که آنها را به معصوم علیهالسلام نسبت میدهند، انگیزهای برای جعل نیست، چون برخی دعا میسازند، اما آن را به معصوم علیهالسلام نسبت نمیدهند. بنابراین تا حد زیادی چون انگیزه برای جعل در دعا کمتر بوده است، ادعیهی ما از این جهت قوت بیشتری دارد.
نکتهی دومی که در صحیفهی سجادیه وجود دارد، این است که انصافاً صحیفهی سجادیه صرفاً یک کتاب دعا نیست، بلکه موضوعاتی که مرحوم مظفر در «الدلیل علی موضوعات الصحیفه» آورده است و مسائل متعددی که در صحیفهی سجادیه وجود دارد، بیانگر این است که از جهت اعتقادی، رفتاری، سیاستهای اقتصادی و نظامی، برنامهریزی فرهنگی و مدیریتی و... این کتاب جای کار دارد.
نکتهی بعدی این است که گسترهی موضوعات صحیفهی سجادیه جای کار دارد. تعبیری شهید صدر دارد که خیلی جالب است. ایشان میخواهد بگوید این کتاب برای زمانها، مکانها و حالات مختلف، راهکار دارد. مثلاً برای عرفه در سرزمین عرفات، روز جمعه، هنگام رؤیت هلال، برای حالاتی که انسان پریشان یا بیمار میشود و برای همهی حالتها و زمانها، این کتاب راهکار و دعا دارد. این هم نکته مهمی است که اهمیت صحیفهی سجادیه را نشان میدهد.
صحیفهی سجادیه به زبانهای دیگر هم ترجمه شده است. برخی از عالمان انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و... که زبان عربی را میدانستند، بهمحض اینکه سر سفرهی صحیفهی سجادیه نشستهاند، نتوانستهاند بلند شوند. مانند ویلیام چیتیک که انگلیسیالاصل و مقیم آمریکا بود. او دربارهی صحیفهی سجادیه حرف دارد. همچنین خانم آنهماری شیمل آلمانی با صحیفهی سجادیه انس ویژهای داشته است.
نکتهی دیگر این است که اهتمام عالمان به صحیفهی سجادیه از زمانی که این کتاب منتشر شد و در قرنهای مختلف، بهطور عجیبی وجود داشته است. مثلا شهید اول و شهید ثانی به صحیفهی سجادیه اهتمام ویژهای داشتهاند تا برسد به مرحوم مجلسی. نکتهای که در اینجا وجود دارد، این است که ما کمتر کتابی را میبینیم که عالمان تراز اولی مانند شهید اول، پدر شیخ بهایی، خود شهید بهایی یا پدر مرحوم مجلسی از روی آن رونویسی کرده باشند، اما حداقل ده عالم در این تراز میبینیم که با دستخط خود، صحیفهی سجادیه را منالبدو الیالختم نوشتهاند.
تحقیقات میدانی یا لااقل مشاهدات میدانی بنده هم چنین موضوعی را اثبات میکند. چه وقتی بنده صحیفهی سجادیه را در مراسم حج عمره با خودم بردم و چه پدرم که نجار بود و طبیعی است نمیتوانست ارتباط متقابل با صحیفه برقرار کند، هر وقت ما این کتاب را به مکه بردیم، عربهای مصری یا کسانی که کنار ما مینشستند، مجذوب آن میشدند. حتی خیلی اوقات ما این کتاب را به آنها اهدا کردهایم. یعنی صحیفهی سجادیه از آن کتابهایی است که فقط انتشار و معرفی آن، سبب جذب افراد میشود.
ما سال گذشته که بهمناسبت نیمهی شعبان و رونمایی کتاب «دانشنامهی امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف» محضر رهبر انقلاب در تهران رسیدیم، ایشان در بازدیدی که از نمایشگاه کتابهای دارالحدیث داشتند، وقتی به غرفهی دانشگاه رسیدند و پایاننامههای نهجالبلاغه را دیدند، سؤال کردند که چرا شما دربارهی صحیفهی سجادیه رشته ندارید؟ چرا دربارهی این کتاب کاری نمیکنید؟
میخواهم بگویم چرایی مطالعهی صحیفهی سجادیه همین است که حضرت آقا میخواهند بگویند. شما بنشینید و صحیفهی سجادیه را بخوانید، میبینید که نمیتوانید بلند شوید. بر همین اساس، روی این مطلب تأکید میکنند.
ما سال گذشته که بهمناسبت نیمهی شعبان و رونمایی کتاب «دانشنامهی امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف» محضر رهبر انقلاب در تهران رسیدیم، ایشان در بازدیدی که از نمایشگاه کتابهای دارالحدیث داشتند، وقتی به غرفهی دانشگاه رسیدند و پایاننامههای نهجالبلاغه را دیدند، سؤال کردند که چرا شما دربارهی صحیفهی سجادیه رشته ندارید؟ چرا دربارهی این کتاب کاری نمیکنید؟ خیلی جالب است که آنجا هم ایشان تأکید کردند که کارها را بهسمت صحیفهی سجادیه سوق بدهید. این پایاننامههای نهجالبلاغه را که دیدند، فرمودند چرا دربارهی صحیفه کار آنچنانی نشده است؟
* یکی از نکات جالب در توصیههای رهبری، این است که ایشان به جوانان چند جا تأکید دارند که با صحیفه انس بگیرند. ویژگیهای صحیفه برای جوانان چیست؟
در مورد سفارش به جوانان، از چند جهت این موضوع حائز اهمیت است. یکی اینکه ذهن جوان برای پذیرش راحتتر است. دوم اینکه جوان استدلالهای زیبایی میتواند از این کتاب داشته باشد. جوانی که میخواهد با استدلال مطالب به او تفهیم شود، این کتاب استدلالهای زیبایی در فقرات متعدد خود دارد. سوم لحن این کتاب است که اصلاً لحن تندی نیست. لحنی بسیار آرام و دلنشین است که واقعاً هر فردی بخواند، جذب آن میشود.
* چند سال پیش، رهبر انقلاب در دیدار سفرا و رؤسای نمایندگیهای سیاسی ایران در خارج از کشور، آنها را سفارش به خواندن دعای پنجم صحیفه کردند. چه مضامینی در این دعا نهفته است؟
این دعا، دعای بسیار زیبایی است، از این جهت که چند نکته دارد. یکی اینکه عنوان دعا «لنفسه و اهل ولایته» است؛ یعنی این دعا هم برای خودشان است و هم برای کسانی که سرپرستی امام را میپذیرند و به امام علاقه دارند. این دعا برای همهی افرادی است که عاشق امام سجاد علیهالسلام هستند و عشق امام حسین علیهالسلام و اباالفضلالعباس علیهالسلام را در دل دارند. بنابراین خود دعا، دعای عاشقانهای است.
نکتهی دوم خیلی زیباست و آن این است که انسانی که به کربلا مشرف میشود، بداند امام حسین علیهالسلام برای خودش چه میخواسته است و آنجا بگوید خدایا هرچه سیدالشهدا علیهالسلام برای خودش میخواست، همهی آنها را به من هم بده. چقدر همت انسان بالا میرود و چقدر ما را در ردیف خود نشاندهاند. در اینجا امام میگوید اینها را هم برای خودم و هم هرکسی که عشق من را دارد و ولایت من را قبول میکند، میخواهم. پس یکی از لطافتهای دعای پنجم، این است که استحکام درونی انسانها را که آقا هم بر آن تأکید داشتند به وجود میآورد. یعنی افرادی که در سال ۱۴۳۶ قمری زندگی میکنند، طوری میشوند که گویا خواستههایشان همتراز خواستههای امام سجاد علیهالسلام قرار میگیرد و این موضوع خیلی عجیب است؛ یعنی یکدفعه آنقدر ما را بالا میبرد که میگوید اینقدر پست نباشید و من هرچه از خدا برای خودم گرفتم، برای تکتک شما میخواهم از خدا بگیرم. به همین دلیل، این حالت آنچنان انسان را قوی میکند که حاضر نیست خیلی چیزهای دیگر را بخواهد و میخواهد همهی چیزهای خود را از دست بدهد تا به این نقطه برسد که خواستههای خودش همتراز خواستههای امام سجاد علیهالسلامباشد. این لطف ایشان است که ما را در دعاهای خود شریک کردهاند.
حال، یک سؤال جدی این است که منشأ نگرانی و اضطراب انسانها در دنیا چیست؟ به نظرم بخشی از نگرانیهای ما، متأثر از دشواریهای زمانه است. مثلاً بچه یا همسرم را چطور تربیت کنیم، چطور با خانوادهی خود بسازیم و... بخشی دیگر از نگرانیهای ما متأثر از فشارهای اقتصادی است، مثل کمبودها، ناراحتیها و ... منشأ دیگر نگرانیهای ما، احساس تنهایی است؛ یعنی اگر انسان به جایی برسد که هرکاری میکند، کسی قدرش را نداند یا با او دوست نشوند و ارتباط برقرار نکنند، فرومیریزد. منشأ دیگر نگرانیهای ما هم مکر و حیلهی دشمنان است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، آمریکا و رژیم صهیونیستی و حتی عربستان و کشورهای بهظاهر دوست، برای ما مکر و حیله میکنند. این دعای پنجم برای همهی این موارد، راهکار دارد.
تعبیری شهید صدر دارد که خیلی جالب است. ایشان میخواهد بگوید این کتاب برای زمانها، مکانها و حالات مختلف، راهکار دارد. مثلاً برای عرفه در سرزمین عرفات، روز جمعه، هنگام رؤیت هلال، برای حالاتی که انسان پریشان یا بیمار میشود و برای همهی حالتها و زمانها، این کتاب راهکار و دعا دارد. این هم نکته مهمی است که اهمیت صحیفهی سجادیه را نشان میدهد.
امام سجاد علیهالسلام برای تکتک این نگرانیها راهحل دارد. راهحل آنها چگونه است؟ راهحل اول و شاهکلید آن، همانی است که در خطبهی ۱۹۳ نهجالبلاغه هم آمده است. جملهای امیرالمؤمنین علیهالسلام جد امام سجاد علیهالسلام دارند که در وصف متقین است که چه کسانی هستند. میفرماید: «عظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْینِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فیها مُنَعَّمُونَ»، یعنی آفریننده در پیش آنان بزرگ است و از اینرو، جز او در نظرشان کوچک میشود و آنان نسبت به بهشت او، همانند کسانی هستند که بهشت را دیدهاند و در آن در نعمت هستند. امام سجاد علیهالسلام همین فرمول را در کل این دعا پیاده کرده است؛ یعنی بهزیبایی برای ما آفریننده و بزرگی او را معرفی میکند و از اینطرف با هرکدام از آن صفات خداوند که معرفی میکند، یکی از عیوب ما را پاک میکند. مثل این است که فردی یک تشت آب کثیف دارد و بهمحض اینکه آن را در آب دریا فرومیبرد، مثل دریا تمیز میشود. امام سجاد علیهالسلام همین کار را با ما میکند و ما را در کنار عظمت خداوند میبرد و با این راهحل، ما را پاکیزه میکند.
در شش فقرهی اول آن، شما میبینید که امام سجاد علیهالسلام مدام میخواهد ما را با صفات الهی زنده کند. در همین اول میگوید «یا مَنْ لاتَنْقَضى عَجآئِبُ عَظَمَتِهِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاحْجُبْنا عَنِ الْاِلْحادِ فى عَظَمَتِکَ»، که خیلی لطیف است؛ یعنی ای آنکه شگفتیهای سترگیات پایان نمیپذیرد، بر محمد و خاندان او درود فرست، ما را از کجفهمی دربارهی سترگیات بازدار. چقدر لطیف است؛ یعنی من شگفتیهای خدا را در کوه و دریا و عقل انسان میبینم و این سترگیها پایان نمیپذیرد و از آنطرف میفرماید: «وَاحْجُبْنا عَنِ الْاِلْحادِ فى عَظَمَتِکَ». الحاد، حالت تمایل و انحراف از عقل است. میفرماید من اگر بخواهم کجفهمی دربارهی تو نکنم، بایستی مدام عظمت و بزرگی تو را در ذهن خود بیاورم. بنابراین وقتی کسی این عظمت دائماً در ذهنش میآید، «عظم الخالق فی انفسهم»، خودبهخود انحراف پیدا نمیکند و بهطور طبیعی بهشت را میبیند و این خیلی لطیف است.
نکتهای که در فقرهی چهارم من خیلی دوست دارم این است که در ابتدا انگار انسان تناقضی میبیند. ای آنکه دیدگان از دیدنت فرومیمانند: «یا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْیَتِهِ الْاَبْصارُ» یعنی بلاتشبیه، ما نمیتوانیم به خورشید نگاه کنیم، پس چطور میشود؟ حضرت میفرماید: «وَاَدْنِنا اِلى قُرْبِکَ» یعنی دیدگان نمیتوانند تو را ببینند، خود را به من نزدیک کن. چقدر لطیف است. این استحکام درونی که حضرت آقا میفرمایند، یعنی هرچند شما اول به خورشید نمیتوانید نگاه کنید، اما به جایی میرسید که بهاندازهی خورشید، گرمابخش باشید: «ذرهای پست مشو، مهر بورز/ تا به سرچشمهی خورشید رسی چرخزنان»
* با توجه به این فرازهای پایانی دعا که فرمودید، این استحکام درونی بُعد اجتماعی هم پیدا میکند. درست است؟
دقیقاً. یعنی فردی میشوید که در اجتماع هستید، اما چشمداشتی به مال این و آن ندارید و خودتان میخواهید قدرت بخشش به دیگران داشته باشید و هیچ ترس و واهمهای هم از دیگران ندارید. این حالت به جایی میرسد که برای مثال، میشوید مثل حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه. این جملهی ایشان را من خیلی دوست دارم که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.» من در خاطرات ژنرال هایزر میخواندم که میگوید کارتر وارد شد و دستش میلرزید و کاغذی دست او بود و گفت که امام گفته است آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. پیرمردی که کل لباسهای او به هیچ نمیارزید، در خانهای در جماران نشسته بود و راحت حرف میزد و او در آن سر دنیا به خود میلرزید. چرا؟ چون امام واقعاً درک کرده بود که عالم محضر خداست و خود را به سرچشمهی قدرت و بخشش و رحمت خداوند گره زده بود. به همین خاطر از قدرت قدرتها واقعاً نمیترسید. صدام هم کاری میکند، میگوید دیوانهای سنگی انداخت و رفت. بچههای حزبالله لبنان هم همینطورند. حتی اگر تعداد و نیروهایشان اندک باشد، به دلیل پیوستگی به قدرت لایزال الهی، همهی دنیا هم بخواهند آنها را بترسانند، نمیتوانند.